نوا: من تا الان حتی با یه پسرم دوست نشدم...نمیخوام جز همسرم مرد دیگه ای تو زندگیم باشه
من:چه جالب!
نوا:اما میدونی همیشه نگران چی ام؟
من:چی؟
نوا:اینکه شوهر آیندم بهم بگه نمی خوام درباره گذشتت صحبت کنیم...من اصلا با گذشته تو کاری ندارم...
نوا:اون موقست که من میسوزم...!!
من: فکر میکنم خدا داره در حقم کم لطفی میکنه این ور واونور این همه معجزه میشه واسه این ملت معجزه میشه اما واسه ما...
گلی جون:گاهی معجزه های رخ نداده همون معجزه های اصلی زندگی ما هستند...
من: یه روز چادر روسریت رو از سرت بر میدارن بهش میگن کشف حجاب
یه روزدیگه چادر روسری سرت میکنن بهش میگن طرح عفاف و حجاب....
من:دیکتاتوری با اسمای مختلف!!
خانوم سعادت:اون موقع که گفتن باید روسری سر کنیم کلی خوشحال شدیم نه منا همه خانومای اداره......
خانوم سعادت:تا قبلش هر شب باید با کلی بیگودی می خوابیدیم اصلا خواب راحت نداشتیم هی این خاراش میرفت تو سرمون صبحم باید 2 ساعت زودتر پا میشدیم واسه بزک دوزک...مصیبتی داشتیم
من:کاش منم اون موقع ها بودم تا قدر این روز ها رو میدونستم
چه نمک نشناسیم ما......
من :سلام خدا جون
من: سپاس فقط مخصوص پرودگار جهانیان است
مامان صدام میکنه
من:ای بابا این مامانم همش یه کاری با من باید داشته باشه یعنی چی می خواد بگه؟
من: پروردگاربزرگ پاک و منزه است
مامان داداشمو سر بازی پلی استیشن دعوا میکنه
من:خب حق داره دیگه کور میشه از بس بازی میکنه نمیذاره یه ذره ما تلویزیون ببینیم
من:سریال دیشب رو از دست دادم یادم باشه امروزتکرارشو ببینم
من:خداوند پاک و منزه است و ستایش از آن اوست
من:من اگه جای پسره بودم حتما حال دختر رو میگرفتم
گوشیم زنگ می زنه
من:لابد مهساست حتما باز با دوست پسر جدیدش دعواش شده آخه من چیکار کنم؟؟
مامان باز صدام میکنه
من: یه کم صبر نمیکنه تا نمازم تموم شه...الان میام دیگه...
من:خدایا این همه نمازمیخونم این همه دعا میکنم یه بارم نگام کن دیگه...چرا کارمو درست نمیکنی...
من:خدایا چرا هیچی نمیگی؟؟
خدا:...
من:اومدم مامان